گمنام
به آب و آیینه سوگند
به سخاوت ساقه های نازک گندم
چه گمنام
چه با نام بیایی
سالهاست
ترا در لایه های خاکستری ذهنم
گمنام دفن کرده ام
ای آخرین باور خام پختگی ام !
رسم زمانه همین بود
مگر نبود ؟
راستی نام ات چه بود !
+ نوشته شده در یکشنبه بیست و نهم خرداد ۱۳۹۰ ساعت 2:56 توسط سیمین شیرالی
|